تمامی قرآن پژوهان و مفسرانی که به ساختار هندسی سور معتقدند بر این نکته پای می‌فشارند که چنین وحدتی نه تنها در سوره‌های کوچک یا متوسط قرآن بلکه در سوره‌های بزرگ و حتی سوره بقره نیز حاکم است. سید قطب صریحا اعلام می‌کند که این شیوه همگانی تمامی سوره‌های قرآن است و سوره‌های بلندی همچون سوره بقره از این قاعده مستثنی نخواهد بود.
 
بهترین دلیل وجود بیش از بیست دوره تفسیر است که بر اساس نگرش جامع گرایانه به سوره‌ها نگاشته شده است و همه سوره‌های قرآن را بر این مبنا از ابتدا تا انتها تفسیر کرده‌اند تنها تفاوت سوره‌های بزرگ و کوچک در این مورد، اختلاف تعداد محورهای فرعی آن‌هاست. اما هریک از آن‌ها تنها دارای یک محور اصلی و موضوع مرکزی هستند و هیچ تفاوتی از این بابت با یکدیگر ندارند. سید قطب درباره محور اصلی و محورهای فرعی سوره بقره می‌گوید: این سوره متضمن چندین موضوع است، لیکن محور هماهنگ کننده‌ای که همه این موضوع ها را بر گرد خود جمع می‌آورد و آن‌ها را به چرخش می‌اندازد، یکی بیش نیست که دو خط اساسی سوره را سخت بهم پیوند می‌دهد. چه این سوره از یک جهت پیرامون موقعیتی دور می‌زند که بنی اسرائیل در برابر دعوت اسلام در مدینه داشتند و از جهت دیگر پیرامون موقعیتی دور می‌زند که جامعه مسلمانان در آغاز نشأت خویش داشتند.
 

[تقسیم بندی سوره‌های قرآن]

آیا منظور از ساختار هندسی سوره‌ها این است که هر موضوع فقط در یک سوره مطرح شده است و سوره‌های دیگر درباره آن هیچ سخنی به میان نمی‌آورند، چنانکه در کتب بشری هر فصل مشتمل بر مباحثی است که سایر فصول از آن خالی است؟ آیا می‌توانیم بر تکیه بر این نظریه سوره‌های قرآن را به مثابه فصول مختلف قرآن به حساب آوریم یا خیر؟
 
در پاسخ باید گفت: ساختار هندسی سوره‌ها تنها بر این نکته تأکید دارد که آیات به ظاهر پراکنده هر سوره همگی یک هدف مشخص و واحد را دنبال می‌کنند و در پرتو این غرض واحد از نظم، ارتباط ارگانیک و منطقی برخوردار می‌شوند؛ اما اگر سوره «الملک» درباره ربوبیت الهی سخن می‌گوید و این موضوع محور اصلی آن را تشکیل می‌دهد هرگز به این معنا نیست که بحث ربوبیت الهی در هیچ سوره دیگری مطرح نشده و همه آیات آن در این سوره جمع شده است. کسی که کمترین آشنایی با قرآن کریم و اسلوب آن داشته باشد می‌داند داستان حضرت موسی یا جریان حضرت آدم علیه السلام بارها در قرآن کریم تکرار شده است منتها در هر سوره به تناسب موضوع و محور اصلی سوره از یک بعد بدان پرداخته است.
 
در قرون اخیر با ابداع روش «تفسیر موضوعی» و جمع آوری آیات مرتبط با یک موضوع از سراسر قرآن و مقایسه و بررسی آن هزاران نکته ارزشمند و آموزنده از قرآن کریم فراهم آمده است و صدها کتاب در این خصوص نگاشته شده است. این روش نشان می‌دهد که یک موضوع به طور پراکنده در سوره‌های مختلف قرآن مطرح شده است.
 
این برداشت ناروا از نظریه ساختار هندسی سوره‌ها منشأ بسیاری از مخالفت‌ها شده است. اما کسانی که به این نظریه اعتقاد دارند صریحا این برداشت را نفی کرده و می‌گویند: «با اینکه هریک از سوره‌های قرآن کریم دارای نشانه و رنگ خاصی و مشخصه ویژه‌ای است، و از جان و روحی برخوردار است که در تمام زوایای آیات آن‌ها جریان دارد، اما نمی‌توان این سوره را بسان فصول و ابوابی تلقی کرد که کتاب‌های معمولی در تألیف و تربیت متداول بدآن‌ها تقسیم شده و بر حسب آن‌هارویکرد جامع گرایانه به معانی سوره‌ها تنظیم می‌گردد. اگر کسی بخواهد سوره‌های قرآن کریم را به عنوان ابواب و فصول این کتاب آسمانی در نظر بگیرد و یا با چنین دیدگاهی به تفسیر آن دست یازد، باید گفت: چنین کسی با دیدی تکلف آمیز و نه درخور قرآن کریم بدان نگریسته است و سخت به بیراهه افتاده، و می‌کوشد این کتاب آسمانی را از سبک و اسلوب ویژه آن خارج سازد. این سبک و اسلوب عبارت است از: جابه جا کردن تلاوت کننده و این پهلو و آن پهلو ساختن او، و ایجاد تنوع متناسب و منسجم در جهت حفظ شادابی او برای تلاوت این کتاب آسمانی و پراکندن گوهرهای وعظ و نصیحت در لابلای آن. بنابراین کسی که سوره‌های قرآن کریم را همانند فصول و یا ابواب کتاب‌های عادی می‌نگرد و آن کسی که می‌کوشد در تلاوت قرآن کریم، روح ساری و جاری در آیات آن سوره را احساس کند و جو و فضای معنوی ویژه‌ای را که سوره در آن فضا جولان دارد بازیابد دارای دید متفاوتی هستند چون اولی قرآن کریم را از مکتب و اسلوب ویژه‌اش به کناری می‌نهد لکن دومی قرآن حکیم را با روش و اسلوب منحصر به فردش مطالعه می‌کند، روش و اسلوبی که خود از مهم‌ترین ابعاد اعجاز قرآن به شمار می‌آید.»
 
آیت الله خوئی رحمه الله در کتاب البیان نیز به این شبهه پاسخ گفته است. ایشان معتقد است که «قرآن کتاب هدایت است و برای سوق دادن بشر به سوی سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده و یک کتاب فقهی، تاریخی و اخلاقی و مانند آن نیست تا برای هر موضوعی باب مستقلی ترتیب بدهد و مطلب را کلاسه نماید.» در ادامه ایشان اسلوب فعلی قرآن را در دستیابی به هدف هدایتی و اثرگذاری آن بر خواننده نتیجه بخش تر دانسته و می‌گوید: «اگر قرآن به صورت ابواب منظم بود این همه فواید به دست نمی‌آمد و این چنین نتیجه بخش نمی‌گردید.» 
 
منبع: ساختار هندسی سوره‌های قرآن، محمد خامه‌گر،صص 38-32، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵